کار ما دیگر فراق یار نیست
دشنه ای دیگر به قلبم کار نیست
ما همه رندیم و از شاهان جدا
کار ما دیگر به کار یار نیست
کلبه ای داریم پر عشق صفا
با غلامان هم دگر دیدار نیست
سالکان راه خدا رفتند و ما
جز به دیدار او دگر دیدار نیست
جرعه ای نوشیم از جام فراغ
چون به مستی راه ما دشوار نیست
عشق بازی در مرام عاشق است
با هوسبازان چنگ ما بر تار نیست
دشنه ای پر کین به دست من نشان
جز به قلب ظالمان پیکار نیست