شبی این چنین مرگ آور و هولناک
برای مردمم ، خلقم ، مادرم ، سرزمینم
و من اینگونه خاموش و بی تحرک
شمشیری بی خون و خونابه بی رگبار
و مسلسل بی کینه ای خون آور و شلیکی تا آخر
نه ، این بار نخواهم خفت در خویش و خواهم خواست برخاستن
و تنها با فریادم ، با گلوله تنها یارم، با ناقابل تنها جانم
آری خواهم خواست حتی با جانم
و نخواهم خواست این ذلت ، این زبونی ، این بیدادگر مردمان بی یاور
و خواهیم خواست برخاستن و بی تفاوت نخواهیم گذشت از دیارمان ، از خونمان ، از خلق در خونمان
و فریاد بر خواهیم آورد ، این بیداد ، این زبونی ، این بردگی
و طغیان خواهیم کرد با اشک ، با خلقمان ، با گلوله ، با دردمان
و به آتش خواهیم کشید این ظلمت ، این سیاهی ، این استبداد

یارمحمدزهی - خاش
yarmohamadzehii@yahoo.com