نفس ِ
خشم‌آگين ِ مرا
تُند و
بريده
در آغوش
مي‌فشاری
و من احساس مي‌کنم که رها مي‌شوم
و عشق
مرگ ِ رهايي‌بخش ِ مرا
از تمامي ِ تلخي‌ها
مي‌آکند.

بهشت ِ من جنگل ِ شوکران‌هاست
و شهادت ِ مرا پاياني نيست.
احمد شاملو